ایران، کشوری با فرهنگ بینظیر و طبیعت متنوع شامل بیابانها، کوهها، درهها، جنگلها و آبشارها. هدف ما در این سفر، صعود به بلندترین نقطه کشور بود: آتشفشان دماوند در رشتهکوه البرز (5610 متر). این صعود از نظر فنی ساده است و نیاز به مهارتهای ویژهای ندارد. دماوند برای اولین تجربه مواجهه با ارتفاع بسیار ایدهآل است.
دماوند یکی از نمادهای اصلی ایران است و شاید به همین دلیل وقتی دلیل حضورمان در ایران را میپرسیدند، پس از شنیدن پاسخ، با تحسین نگاه میکردند و لبخند میزدند.
افسانههای بسیاری در فرهنگ ایرانی به دماوند پیوند خوردهاند. طبق یکی از این افسانهها، یک دیو خبیث به نام بیوراسب در دل این کوه زندانی شده است و دود دائمی که از قله بلند میشود، نفس اوست. در داستانی دیگر، بیوراسب دیوی هیولا گونه است که دو مار از شانههایش میروید. یکی از قهرمانان حماسههای فارسی در نبردی دشوار موفق میشود او را شکست دهد و در کوه زندانی کند. از آن زمان، نفس بدبوی بیوراسب از شکافهای کوه بیرون میزند.
دماوند بلندترین نقطه ایران و خاورمیانه و همچنین مرتفعترین آتشفشان آسیا است. اقلیم کوه دماوند بسیار فصلی و متغیر است. بهار و پاییز در این کوه کوتاه هستند. فصل زمستان شش تا هفت ماه طول میکشد و تابستان حدود سه ماه است.
هر ایرانی بهخوبی میداند که صعود به دماوند از صدها سال پیش انجام شده است. اولین سند مکتوب مربوط به سال 905 میلادی است، زمانی که شخصی به نام ابو دلاف قزلجی به قله صعود کرد. امروزه، دماوند کوهی بسیار محبوب است و صعودهای گروهی بسیاری به آن انجام میشود. گفته میشود خارجیها حدود 10 درصد کوهنوردان دماوند را تشکیل میدهند و اکثریت را خود ایرانیها تشکیل میدهند. بهترین زمان برای صعود از مسیر کلاسیک (جنوبی) از اواخر خرداد تا اوایل تیرماه است. بسیاری نیز در تعطیلات مرداد ماه برای صعود میروند.
آغاز سفر
سفر واقعی ما از روستای پلور در دامنه آتشفشان دماوند آغاز شد. در اینجا، در دفتر فدراسیون کوهنوردی ایران، با پرداخت 50 دلار ثبتنام کردیم و مجوز صعود دریافت کردیم. سپس با یک خودروی شاسیبلند به کمپ گوسفندسرا (3040 متر) منتقل شدیم و صعود خود را با کولهپشتیهای سبک آغاز کردیم. درست مانند صعود به آرارات، وسایل سنگین توسط چهارپایان حمل میشدند.
برای کسی که اولین بار به کوه میرود، احساس شگفتی و احترام به طبیعت بیهمتا است. با این حال، این احساسات در هر سفر کوهنوردی تکرار میشوند و دماوند هم استثنا نبود. در این کوه، خود را هم کوچک و هم بخشی از چیزی بینهایت حس میکردم.
کمپ 3: ارتفاع 4250 متر
ما در پناهگاهی اقامت داشتیم و به ارتفاع عادت میکردیم. هزینه اقامت در این پناهگاه حدود 5 دلار برای هر نفر در روز بود. پناهگاه تقریباً با تمام امکانات مجهز بود و یک آشپزخانه نیز در آن وجود داشت. اگر غذا با خودتان نیاورده باشید، میتوانید بهراحتی غذا سفارش دهید.
در این ارتفاع، بوی گوگرد را در هوا حس میکردیم. بوی تخممرغ گندیده از منطقه به مشام میرسید و به زودی بدنمان نیز با گرد و غبار زرد پوشیده شد. صحبت با راهنمایان محلی که درباره این کوهها همه چیز را میدانند، راهی عالی برای گذران وقت بود. اینجا گردشگران بسیار جالبی گرد هم آمده بودند، زیرا دماوند کوهی خاص است و افرادی که به دنبال ماجراجوییهای واقعی و عجیب هستند، به اینجا میآیند. ممکن است با کوهنوردانی آشنا شوید که به قله اورست یا دیگر قلل +8000 متر نیز صعود کردهاند.
صعود به قله
پس از یک روز استراحت، صعود به قله آغاز شد. تمرین سازگاری با ارتفاع بسیار حیاتی بود، زیرا حتی افراد کاملاً سالم نیز ممکن است در ارتفاع بالای 4000 متر علائم بیماری ارتفاع را تجربه کنند.
امروز، اوج سفر ما بود: صعود به آتشفشان. مسیر 1400 متری را طی کردیم. کلاههای چراغدار و لباسهای گرم پوشیدیم، کولهپشتیهای سبک برداشتیم و به راه افتادیم.
این تجربه، حسی خارقالعاده و بینظیر داشت. گویی کوه به شما انرژی میدهد و صعود آسانتر میشود. باد شدیدی میوزید، درست از پشت سرمان، و احساس میکردم که میتوانم پرواز کنم. هوا سرد بود، اما در عین حال خوب بود و تمام چیزهای دیگر را فراموش میکردم.
در مسیر صعود، انسان بیش از هر زمان دیگری به طبیعت و شاهکارهای شگفتانگیز آن نزدیک میشود. کوهها خاطراتی فراموشنشدنی و رویاهای جدید به شما میدهند.
چرا کوهها؟
اغلب از من میپرسند که چرا به کوهها میروم. پاسخ من این است: کوهها برای من مکانی هستند که میتوانم خودم را آزمایش کنم و بفهمم تواناییهایم بیش از آن چیزی است که فکر میکنم. جایی که افراد جنبههای جدیدی از شخصیت خود را نشان میدهند و مشخص میشود که “خودی” هستند یا نه. جایی که میتوان از شلوغی، سر و صدا، آلودگی و ترافیک شهر فاصله گرفت. زمانی که در کوه میگذرانید، متفاوت احساس میشود؛ هر روز و هر صعود شبیه یک ماجراجویی کوچک است که در پایان آن، قطعاً غذاهای خوشمزه و اقامتگاهی گرم انتظار شما را میکشند.
من کوهها را دوست دارم، زیرا آنها باشکوه و ساده هستند. کوهها زیبا و شگفتانگیزند. آنها شادی، الهام، امید و آرامش به من میدهند. کوهها بالاتر از همهچیز به سوی آسمان اوج میگیرند و به دیگران کمک میکنند که به بالا صعود کنند.