۱۰ کوه در ارمنستان که باید از آنها بالا رفت
بارها گفتهام که طبیعت با شکوه ارمنستان، اغلب به انسان کمک میکند تا نسبت به محیط اطراف سخاوتمند تر، مراقبتر و دقیقتر باشد. با گذشت زمان، شروع به توجه بیشتر به زمان حال خواهی کرد و از زندگی در خاطرات یا افکار بیهوده دست برمیداری.
و اگر کوهنوردی عنصر جدا نشدنی زندگیات است و سفری بدون کوه را نمیتوانی تصور کنی، در اینجا اطلاعات خودم از 10کوه در ارمنستان را با تو به اشتراک میگذارم که برای همیشه نگاهت به طبیعت را دگرگون تر خواهند کرد.
آراگ
کوهی است، با چهار قله. اگر ما ارمنیها را بشناسی، حتماً میدانی که کوه آراگاتس غرور بلند و استوار ماست. بلندترین نقطه آن، قله شمالی است که ارتفاع آن به ۴۰۹۰.۱ متر میرسد. اطراف آراگاتس پوشیده از مخروطهای آتشفشانی است و دامنههایش در پی فورانهای آتشفشانی، حتی تا پایینترین شیبها با گدازهها پوشیده شدهاند. حتی از پلک زدن میترسیدم، چرا که هر حرکت بیاحتیاطی میتوانست سرنوشتساز باشد.
درباره آراگاتس چندین افسانه وجود دارد، که یکی از آنها را با شما به اشتراک میگذارم: در زمانهای دور، کوههای ارمنستان برادرانی غولپیکر و نیرومند بودند. هر روز صبح زود بیدار میشدند، کمربندهایشان را میبستند و به یکدیگر سلام میکردند. سالها گذشت و این برادران پیر شدند و دیگر نمیتوانستند صبح زود از خواب برخیزند. یک روز، برخلاف عادتشان فراموش می کنند و کمربندهایشان رانمی بندند و به هم سلام می کنند. خداوند که این را دید، خشمگین شد و برادران را مجازات کرد؛ آنها تبدیل به کوه شدند، کمربندهایشان به دشتهای سبز، و اشکهایشان به چشمههای جاودانه بدل شدند. از میان این غولها، آراگاتس چهارمین کوه بزرگ است، پس از آرارات، سبلان و سیپان
خُستُوپ
میگویند که کوه خُستُوپ، کوهی مقدس است و مردم به آن لقب «زاهد» داده اند .( کسی که که تا حدی در انزوا و بدور از جامعه زندگی میکند و میلی به تعلقات دنیوی ندارد) .بر اساس یکی از ریشهشناسیهای نام آن، واژه “خُتو” در زبان هوری به معنای «نیایش» است. از دیرباز، این کوه مکانی برای نیایش و زیارت بوده و در دامنهاش، در نزدیکی چشمهای به نام «کوزنی»، آرامگاه ژنرال گارگین نژده، از سرداران بزرگ ارمنی، قرار دارد.
بعد از چهار ساعت پیادهروی از پای کوه به تپهای رسیدیم که پس از آن باید به سوی قله صعود میکردیم. از دیدن زیباییهای پیش رو نفسمان به شماره افتاده بود. منظرهای باشکوه در برابرم بود که سخت میشد چشم از آن گرفت، اما باید به سمت قله ادامه میدادیم. در اینجا میتوان عظمت و منحصربهفردی کوههای سیونیک را به چشم دید؛ استوار و نفوذ ناپذیر همچون سربازانی که در دوردستها صف بستهاند، شکوهمند و با غرور، نظارهگر حرکات ما بودند.
چه داستانها و خاطرات بزرگی که این کوهها در دل خود ندارند، از مردمان زیادی چون ما استقبال کرده، به داستانهایشان گوش سپرده و در سکوت بدون غرور و تکبر بدرقهشان کردهاند. اصطلاح «کور شدن از زیبایی» را فقط در خُستُوپ میتوان به حقیقت درک کرد. ما میهمان این کوه بودیم، مهمان نواز بود .خُستُوپ با سخاوتی کمنظیر، ما را افسون و مجذوب خود کرده بود. از صدای تحسین همسفرانم درمییافتم که آنچه میدیدیم، تنها خیال نبود بلکه حقیقتی زنده بود.
ابرها همچون کودکان پرجنبوجوش، ما را احاطه کرده بودند. احساسات ما بر چهرهمان حک شده بود و گویی طبیعت نیز همراه با ما جشن میگرفت؛ با لطافت ابریشمیاش، ابرهای سفید به ما نزدیک تر شدند و دیدمان را چون تارهایی نازک پوشاندند. نمیدانم چگونه شکوه خُستُوپ را به تو انتقال دهم؛ بارها و بارها در ذهنم رنگها و سایههایی را برای توصیفش انتخاب میکنم، اما بیفایده است. این از آن مکانهاییست که تنها میتوان در سکوت دربارهاش سخن گفت، و درک کرد.
آژدهاک
به سمت آژدهاک، مرتفعترین قلهی رشتهکوههای گغاما، پیش میرویم که ارتفاع آن ۳۵۹۷ متر است. در بخش شمال غربی این قله، دهانهی آتشفشانی پر از آب قرار دارد که بیشتر سال پوشیده از برف است، و حتی در ماه آگوست نیز ممکن است در اینجا مه مشاهده کنید. هنگام حضورم، مه تقریباً نامحسوس آمد و آرامش و گرمای کوه، مناظر را با زیبایی خیرهکنندهای به چالش کشید.
نام “اژدهاک” در ادبیات شفاهی ارمنی به عنوان نام پادشاهی ماد و یک اژدهای افسانهای شناخته شده است. اژدهاک، اژدهایی پلید در اساطیر ایرانی (اژی دهاک) است. او که از تیگران، شاه ارمنی میترسید، در رؤیا سقوط خود را میبیند و برای پیشگیری از آن، به ازدواج با خواهر تیگران، تیگرانووهی، تن میدهد. با این حال، نقشههای شوم علیه تیگران میریزد. تیگران از طریق خواهرش به دسیسه پی میبرد و با سپاهی بزرگ در نبردی سهمگین اژدهاک را شکست میدهد و خواهرش را آزاد میکند.
هنگامی که به قله رسیدم، تمام خستگی بدنم فروکش کرد و به لذت بردن از منظرهی سنگهای کوچک و قرمز رنگ پرداختم. لحظهای از دیدن منظره مات و مبهوت شدم، در خطی خیالی از شادی و سختی ایستاده بودم و در زیبایی آن غرق شده بودم.
آرا
در قرن پنجم میلادی، مورخ ارمنی، موسس خورناتسی، در یکی از افسانههای خود به داستان زن عاشق و هوسران میپردازد که از عشق کور شده است. افسانهی “آرا گغتسیک” (آرای زیبا) و “شامیرام” یکی از زیباترین اسطورههای بهجامانده از اوست.
شامیرام، ملکهی قدرتمند دولت آشور، شنیده بود که آرا، پادشاه ارمنستان، از زیبایی افسانهای برخوردار است و به او دل باخته بود، و طبیعی بود که در پی تصاحب او باشد. شامیرام تلاش کرد تا آرا را با هدایا، پیشنهادات و معاملات سودآور فریفته کند، اما او همه را رد کرد. شامیرام شگفتزده شد، چرا که همیشه مردان جذب زنان جسور، مرموز و پرشور میشدند. در نهایت، از روی حرص و اشتیاق، شامیرام با سپاهی عظیم به سرزمین ارمنستان حمله کرد. در میدان جنگ، پادشاه ارمنستان کشته شد. شامیرام که از دست تمایلات نفسانی اش کور شده بود، فرمان داد تا جسد آرا را در جای بلندی بگذارند و زخمهای او را بلیسند تا او دوباره زنده شود، اما هیچ اتفاقی نیفتاد. سپس او یکی از معشوقه هایش را فراخواند و لباسهای «آرا »به او پوشاند و اعلام کرد که آرا با خواست خدایان دوباره زنده شده است.
به گفتهی تاریخنگار، «آرا» در نبرد با ملکهی آشور، لشکر خود را در دامنهی کوه آرا مستقر کرد و شامیرام نیز در دامنهی کوه هاتیس موضع گرفت. بر اساس افسانه، کوه آرا بدن بیجان آراست که در میدان جنگ افتاده است و از دور به انسانی دراز کشیده شباهت دارد.
در میان تختهسنگهای کوه، غاری وجود دارد که به آن “غار دوشیزه واروار (باربارا)” ( یا “تساگک وانک” (معبد گل) میگویند. این مکان نیز افسانههای خاص خود را دارد.
آرتنی
زیبا روی استان آراگاتسوتنی. در کوه آرتنی، بقایای ایستگاههای عصر سنگی کشف شده است. اهالی محلی، این کوه را آرتین و آرگ نیز مینامند. ارتفاع آرتنی 2047 متر است، اما صعود از 1500 متر آغاز میشود. از قلهی کوه، چشمانداز زیبایی به سمت آراگاتس، آرارات، رشتهکوه گغاما و کوههای زنجیرهای ارمنستان گشوده میشود و در هوای خوب، حتی پایتخت هزاران کلیسا، یعنی آنی نیز دیده میشود.
دیماچ
کوه دیماچ در سالهای اخیر به یکی از محبوب ترین مقاصد گردشگری تبدیل شده است، حتی برای کسانی که اهل کوهنوردی نیستند. منظره ای که هزاران نفر برای عکس گرفتن به آن میروند. این کوه در استان تاووش، در رشتهکوههای ایجوان قرار دارد و ارتفاع آن 2378 متر است. چشمانداز این کوه شامل صخرههای رشتهکوههای ایجوان است که از قله دیده میشود. همچنین میتوان با خودروی آفرود به قله رسید.
یرانوس
صعود را از استان آرارات آغاز کردیم. در یک لحظه، هیچ چیز نداری، و لحظهای بعد، بیش از آنچه که بتوانی درک کنی، در اختیار داری. حس و حالی شبیه به این را در طول صعود تجربه کردم، زیرا کل مسیر با چشماندازهای زیبا همراه بود: در مقابل، کوه ماسیس؛ به سمت شرق، کوههای یراخ؛ به سمت غرب، رشتهکوه وُقجابرد؛ و پایینتر، دریاچهی ذخیرهی آب آزات . وقتی از قلهی یرانوس به اطراف نگریستم، دریافتم که باور نادرستی وجود دارد، گویی انسان قدرتمندترین موجود روی زمین است. شاید ما خود این افسانه را ساختهایم تا خودخواهیمان را ارضا کنیم. طبیعت نیرویی است شگرف و پرتوان که میتواند الهام بخش هر انسانی باشد
گوتاناسار
کوه دیگر، که بسیاری برای عکسگرفتن به آنجا میروند، گوتاناسار است. این کوه آتشفشانی خاموش در منطقهی مرکزی استان کوتایک ارمنستان قرار دارد و ارتفاع آن 2299.6 متر است. تقریباً از همهی استانها به اینجا میآیند تا در کنار دیوار سیاه عکس بگیرند. اینجا نیز میتوانید با خودرو بروید، و به جای جستجوی “گوتاناسار” در نقشه، بهدنبال “دیوار سیاه” باشید … یک راز کوچک از من!
واردابلور (گوشهای گرگ)
کوه واردابلور، که بیشتر با نام “گوشهای گرگ” شناخته میشود، در استان وایوتسزور ارمنستان قرار دارد. وقتی از دور به قلهی آن نگاه میکنی، شبیه به گوشهای گرگ به نظر میآید و به همین دلیل به این نام خوانده میشود. ارتفاع کوه 2455 متر است و فاصله آن از ایروان حدود 142 کیلومتر است، اگر از روستای زیدا شروع به صعود کنید. تا دامنهی کوه جادههایی وجود دارد که میتوان با ماشین به آنجا رسید. این سفر یک تجربهی زیبای کوهستانی است. من خودم تا دو “گوش” آن صعود کردهام.
اوختاسار
اوختاسار یک موزهی منحصر به فرد و روباز است؛ مکانی که به کمک آن میتوان به آداب، رسوم و زندگی ارمنیان باستان پی برد. برای صعود به اوختاسار باید صبح زود بیدار شد. به ما اطلاع داده بودند که دریاچهی آن در تمام فصول سال پوشیده از یخ است و برف در این منطقه هرگز به طور کامل آب نمیشود. کشفهای من دربارهی اوختاسار به ماه ژوئن موکول شد، زمانی که میتوان روی سنگهای سیاه و خاکستریِ آتشفشانی، حکاکیهای انجامشده با ابزارهای سنگی را مشاهده کرد. بسیاری از این حکاکیها یادگاریهایی هستند که به زندگی و داستانهای قهرمانی مردگان اختصاص یافتهاند. این نقوش شامل انسانهایی در صحنههای شکار، کشاورزی، مسابقات، نبردها و رقصهاست. همچنین تصاویر فراوانی از حیوانات مختلف، مانند گاوهای وحشی و اهلی، بزهای کوهی، میشها، غزال ها و آهوها وجود دارد.
در مسیر بودیم و من بیصبرانه منتظر دیدن این سنگنگارههای باستانی که قدمتی بین 4000 تا 7000 سال دارند، بودم. راننده در نیمهی راه به ما اطلاع داد که مسیر منتهی به اوختاسار مسدود است.
کوهپیمایی یکی از بهترین تمرینها برای رسیدن به اهداف شخصی است. البته، در نیمهی راه شروع میکنی به “سنگباران” کردن خودت. تصاویری وسوسهانگیز ظاهر میشوند: نشستن در جایی خنک، یک لیوان آبمیوهی تازه در دست، که البته چیزی جز خیال نیست. اغلب لازم است که به چهرهی “شکست” خیره شوی، نه برای تسلیم شدن، بلکه برای رسیدن به هدفی که در پیش داری.